ما که توقعمان زیاد نبود!

دلمان کسی را میخواست که ما را بلد باشد!

وقتی ببینیم نیست؛

دلسرد می‌شویم،

سکوت می‌کنیم و به هیچ کنشی،

واکنش نمی‌دهیم

وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم

حرف زدیم و شنیده نشدیم

چای ریختیم و تنهایی خوردیم

فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم

بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم 

و از یک جایی به بعد، ما کسانی را داشتیم

که دوستشان نداشتیم!

صحبت از خیالبافی و ایده پردازی نیست!

صحبت این است آدم ها برای ماندن،

انگیزه می‌خواهند؛

دلشان که گرم نباشد، بی حس می‌شوند،

پشت می‌کنند به هرچیزی که بود و 

می‌روند

برای همیشه می‌روند...